روز به روز تلختر و تلختر میشیم و این اسمش زندگیه. این وسط تنها راه نجات آواز خوندن غمهامونه. حقیقتا خوشحالم که این راه فرار رو دارم.
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم 😏
اینجام شانس نداشتیم 😔
چرا من هر چی آپدیت کردم از کار نیفتادن چیز میزام این چه زندگیههه این لپتاپ من حالا صاف امروز نباس آپدیت بگیره؟
هربار که خبر فوت کسی رومیخونن، دلم هزار پاره میشه از همه ترسهایی که هر روز و هر ساعت باهامه و سعی میکنم ته مغزم قایم کنم.
هیچوقت نتونستم از کسی که زمانی بهش نزدیک بودم متنفر شم؛ ناراحت چرا، عصبانی چرا، متنفر نه. اون نفرت، تنفر از بخشی از خودته که هنوز تکههایی از اون فرد رو با خودش میکشه، شاید سنگین، شاید غمبار اما جزئی همیشگی از تو. پس نمیشه متنفر بود از دختری که ندید روزهای ابری پیش رو رو. عشق امتداد ناگزیر ماست.
فرصت نمیدی بسکه یادآوری میکنی 😁
آفرین 😁
به هر حال همه چیز به دریا ختم میشه 🤩
میبینم که همه کوچهی منتهی به دریا دوست دارن 😏